هر بیشه گمان مبر که خالیست شاید که پلنگی خفته باشد.
سعدی
دیروز اولین جلسه تربیت بدنی بود و استاد گیر داده بود به بچه ها که در چه زمینه ورزشی ای فعالیت داشته اید.مانده بودم چه بگویم.تا جایی که یادم می آید در دبستان و راهنمایی مدرسه های ما فقط یه توپ فوتبال داشتند و دیگر هیچ.موقع یارکشی همواره تک و تنها می ماندم تا اینکه یکی از بچه ها دلش به حالم می سوخت و من رو انتخاب می کرد و بهم هشدار می داد که جلو دست و پا رو نگیرم و من حتی نمی توانستم در حد تیر دروازه ظاهر شوم.در دبیرستان هم زنگ ورزش را می پیچاندم مثلا می رفتم پینگ پنگ و اصلا بازی نمی کردم.
البته این ها تنها مختصری از افتخار آفرینی های من بود.واضح است که من بااوصاف مذکور بیرون خانه هم کلاس ورزشی نمی رفتم.و در کل زنگ ورزش برای من زنگ حسرت بود.حالا هم خودم را آماده کرده بود که به استاد تربیت بدنی بگویم که در هیچ زمینه ای فعالیت نداشته ام که به دلایل نامعلومی این سوال به ردیف من نرسید و از این سوال سخت جان سالم به در بردم.
اما امروز یادم آمد که من در یک زمینه ورزشی سوابق درخشانی دارم و آن ورزش را شاید خودم بنیان گذاری کرده باشم.اسم ورزشی که من در آن کار کردم هست"فوتبال داخل خانه" که مخففش می شود"فوتخال".
دوران راهنمایی شب هایی که پدر و مادرم می رفتند بیرون.از آنجا که ما (من و دو برادرم) تفریحات سالمی نداشتیم این ورزش را اختراع کردیم.مسلم است که وجود توپ برای این گونه ورزش ها الزامی است.اما ما نمی توانستیم که توپ داشته باشیم داخل خانه،چون هر لحظه ممکن بود توسط والدین گرامی کشف و ظبط شود.پس باید یک توپ سیار می ساختیم.یعنی وسیله ای که در مواقع ضروری تبدیل به توپ شود.
"جوراب" بهترین گزینه بود.جوراب ویژگی هایی داشت که منحصر به فرد بود.ما چند تا جوراب را داخل یک جوراب می انداختیم و توپ درست می کردیم.این توپ خیلی سریع درست می شد و خیلی زود به اصلش بازمی گشت.و این کار مهمترین مدرک جرم را پنهان و نابود می کرد.ویژگی دیگرش نرم بودنش بود که اگر احیانا به لامپی و سایر وسایل شکستنی می خورد کمترین اسیب را می رساند.
می توانم ادعا کم که این توپ را خودم اختراع کرده ام و قبل از من به فکر احدی نرسیده بوده.دلیلش هم این است که در خوابگاه دانش اموزی که به شدت وجود چنین چیزی ضروری بود کسی این توپ را نساخت و فکرش به مغز کسی خطور نکرد.یک بار که من این اختراع رو کردم خیلی استقبال شد.اما من نمی خواستم بعد ها مثل انیشتین عذاب وجودان بگیرم. این تکنولوژی را کاملا محرمانه در سینه ام نگه داشتم.
پ.ن:اگه عمری باقی باشه در مورد ورزش فوتخال و قوانین و آرزوهام برای این ورزش خواهم نوشت.
عجب مهارت جالبی !
خوب شد به ردیف تو نرسید
سلام
واقعا خوب شد
ببین جوجه.من 33 سالمه. البت مونثم.
داداشای بزرگای من که یکیشون 35 و اونیکی 36 سالشونه تمام لوسترای خونه مون رو با توپ جورابی به [...] دادن
(خود سانسوری رو داشتی؟!!
بیخود نزن به نام خودت پلیز.
جوووووووووووووجه
وقتی دو نفر یک چیزی را بی خبر از همدیگر اختراع می کنند هر دوتاشون مخترع محسوب می شن.دادش
ضمنا دمتون گرم
فوتخال.... قوانین هم دارد؟
بخاطر قد کوتاهمان ما را به زور فرستادند بسکتبال که قد بکشیم... اما خب ما قد نکشیدیم بهمین دلیل ورزشکار هم نشدیم!!
سلام
پس چی که قانون داره؟خیال کردی الکیه؟
سلام
شاید از این حبر ناراحت بشی ولی باید بگم که من هم از این توپها درست میکردم
البته ببخشیدا
سلام
ببین چطور واسه اختراع ما صاحب پیدا شد
سلام
هیییییییییی.....اختراع ما رو دزدین دارن باهاش پز میدن
از کی برگشتی بلاگ اسکای؟
سلام
او مای گاد٬این اختراع هزار مدعی پیدا کرده.چه خبره؟
بعد اینکه وردپرس فیلتر شد برگشتم بلاگ اسکای جان
سلام.آقای دکتر.این اختراعتو باید یه جا ثبت کنی و گرنه مدعی زیاد پیدا می کنه از جمله یکیش من.
به من هم سر بزن خوشحال میشم همکار عزیز.
سلام
همه مدعی شده اند باید فردا برم ثبتش کنم.
میام خدمتت
عجب. دارم تصور می کنم اگه از قرار یکی از اون جورابها نشسته و بو دار از اب در می اومد و میون بازی محکم می خورد تو صورت طرف مقابل و طرف بیهوش می شد چطوری توجیه می کردین اون فاجعه رو؟
دیگه باید به خاطر ورزش و سلامتی یه چیزهایی رو تحمل کرد
هربیشه گمان مبر که خالیست/شاید که پلنگ خفته باشد